در کتاب اصول تشیع آمده است:[1]

برخلاف مفوّضه و معتزله که به طور کلی خداوند متعال را از دخالت داشتن در جریانات زندگی بشر معزول و هیچکاره می ­دانند، و برخلاف اشاعره که تمام اختیارات را از بشر سلب و به خداوند متعال نسبت می­ دهند؛ امامیه و مذهب تشیع قائل است که اختیار قسمتی از مقدّمات عمل، در دست ما است و قسمت بیشتر آن در دست خداوند متعال است. و خلاصه نه جبر است و نه تفویض بلکه امری است میان این دو.

بنابراین آن مقدار از مقدّماتی که خداوند متعال در اختیار ما گذاشته باید آنها را فراهم کنیم، و آن مقدّماتی که از اختیار ما بیرون است نسبت به آنها باید دعا کنیم و از خداوند متعال بخواهیم. بنابراین وقتی دعا را به بقیه اسباب موجوده ضمیمه کنیم خود را به مهمترین اعمالی که برای بشر تصور می شود قادر می­ بینیم، زیرا آن قسمت موجود از مقدّمات را از خودمان فراهم می­ کنیم و قسمتی که موجود نیست، مقدمه به دست آوردنش که دعا است در اختیار ماست، پس با ضمیمه کردن دعا به سائر مقدمات، اختیار همه کارهای مهم در دست ما است.

اما به عقیده معتزله که همه اختیارات را در دست بشر و خدا را از امور بشر معزول می­داند، دیگر جائی برای دعاکردن باقی نمی­ماند، همانطوری که به عقیده اشاعره که همه اختیارات در دست خداوند متعال است و همه چیز طبق قضا و قدر باید پیش برود نیز دعا هیچ معنائی ندارد.»

 


[1] - اصول تشیع، انصاری زنجانی، صص 129 و 130


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام خودرو گاه Medicaly اطلاعات دوربيني بلاگ ایران گرافیک تمشک ابی مارکت روزنوشته‌های گریزان