بعضی از مهمترین علل عبارتند از:[1]
-
افراطگرائی: از جمله موضوع تکفیر که با کمترین بهانهای برچسب کفر و ارتداد به یکدیگر میچسباندند و حکم اعدام و قتل صادر میکردند. میتوان گفت موضوع تکفیر، اصلیترین موضوعی بود که تقریباً تمام اقدامات و جنبشهای خوارج بر آن تمرکز داشته است.
-
عدم وجود رهبر و فرمانروا: خوارج با همه توانائی و بردباری در برابر سختیها از رهبری که کاملاً مطیع آن باشند، بیبهره بودند و در برابر فرماندهانی که جنبشها و جنگهای آنها را رهبری میکردند، به اطاعت تن در نمیدادند. از این رو در بسیاری از موارد به سادهترین علّتی اختلاف و جنگ در میان آنها در میگرفت.
-
خروج از اصول اسلام: بسیاری از تندرویهائی که در احکام و عقائد خود داشتند، کاملاً با ظواهر و نصوص آیات و روایات در تضاد بود و با اصول اسلام منافات داشت. به عنوان مثال یکی از رهبران آنها به نام «یزید بن انیسه» ادّعا کرد که خداوند در آینده، پیامبری از میان عجم بر میانگیزد و کتابی به همراه اوست که شریعت محمدبن عبداللهa را منسوخ میکند.
همچنین، «میمون عجردی» که یکی از فرماندهان آنها بود، ازدواج با دختران اولاد و دختران برادرزادگان و خواهرزادگان را حلال شمرد. دستهای دیگر از آنها مدّعی شدند که سوره یوسف; از قرآن نیست.
اینها عواملی بود که مسلمانان را وادار به پرهیز و احتیاط در مقابل آنها، و خوارج را باعث تضعیف در مقابل دشمنانشان میکرد.
[1] - شیعه در برابر معتزله و اشاعره(الشیعة بین الأشاعرة و المعتزلة)، هاشم معروفالحسنی، ترجمه سیدمحمدصادق عارف، نشر بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول 1371، ص 70 و 71
درباره این سایت